جدول جو
جدول جو

معنی سست گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

سست گرفتن
(طِ نِ شُ دَ)
سهل انگاشتن. آسان گرفتن:
ز هر قومی حکایت باز می جست
نگیرد مرد زیرک کار خود سست.
نظامی.
که سخت سست گرفتی و نیک بد کردی
هزار نوبت ازین رای باطل استغفار.
سعدی.
، آرام بودن. درشتی نکردن:
بگفتن درشتی مکن بر امیر
چو بینی که سختی کند سست گیر.
سعدی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سخت گرفتن
تصویر سخت گرفتن
کار را بر کسی دشوار ساختن و او را در فشار قرار دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
حالتهای مخصوص به قیافه و اندام خود دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمت گرفتن
تصویر سمت گرفتن
سویی را پاس داشتن کرانجیگری
فرهنگ لغت هوشیار
بریدن دست، منع کردن باز داشتن از کاری، مدد کردن یاری کردن، مسخره کردن استهزاء نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
((دَ گِ رِ تَ))
منع کردن، مدد کردن، پیمان بستن، مسخره کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
Hand, Handle
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
Pose
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
prendre, manipuler
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
poser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
nemen, hanteren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
poseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
berpose
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
मुद्रा ग्रहण करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
ถือ , จัดการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
mengambil, menangani
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
tomar, manejar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
포즈를 취하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
लेना , संभालना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
摆姿势
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
prendere, maneggiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
posar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
pegar, manusear
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
拿 , 处理
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
pozować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
brać, obsługiwać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
позувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
брати , керувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
posieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
nehmen, handhaben
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ژست گرفتن
تصویر ژست گرفتن
позировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
брать , управлять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دست گرفتن
تصویر دست گرفتن
לקחת , לטפל
دیکشنری فارسی به عبری